دلبندم محمد حسيندلبندم محمد حسين، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

نوگل باغ زندگیم

عکس - هفت تا هشت ماهگی

  ماشاالله که داری روز به روز بزرگتر میشی همه هستی مامان... هنوز موفق به چهار دست و پا رفتن نشدی فعلا فقط یکمی روی دستای کوچولوت بلند میشی قشنگترین اتفاق هفت ماهگی پسرم نیمه ی شعبان میلاد پر برکت حضرت مهدی حجه ابن الحسن علیه السلام بود. خدا رو شاکرم که جشن امسال عزیز دلم هم کنار ما بود. یا صاحب الزمان محمدحسین رو در پناه خودتون در آغوش گرم و امن پدریتون حفظ کنید. در پزیشن چهار دست و پا  مشغول تدارکات جشن نیمه ی شعبان محمد محسن جان نوه ی استاد عزیزم، در کنار فندق مامان عیدتون مبارک سربازهای کوچک امام زمان علیه السلام مامان گلم ببین با نون چه عشقی میکنی... البته محض رضای خدا یک تی...
17 تير 1392

عکس - شش تا هفت ماهگی

  عسل مامان، این ماه حسابی بازیگوش شدی و هر روز شیرین تر از دیروز. عاشقتیم پسرکم دیگه مثل قبل راحت و آروم تو صندلی ماشین نمیشینی و بیشتر وقتا دوست داری وسط راه وایستیم و شما یه قام قام و دوتا بوق بوق بکنی و بعد به راهمون ادامه بدیم... زنبورکوچولوی ما رو پا ایستادن و بپر بپر کردن رو خیلی دوست داری بد نگذره آقا، چه آفتابی گرفتین! در جوار دختر عمه جان آریانا خانم که تازه پیش دبستانیش تموم شده و فعلا در تعطیلات تابستانی به سر میبره، بعضی روزها هم میاد خونه ی ما تا با شما گل پسر قند عسل بازی کنه. به به بازم مهمونی خاله ها که به ما نی نی ها حسابی خوش میگذره... آقا سید محمدصادق مابین دو تا محمدحس...
13 تير 1392

مروارید کوچولو خوش اومدی!

 سلام سلام صد تا سلام به پسر خوشگل طلام    روز جمعه 24خرداد مصادف با انتخابات ریاست جمهوری در حالیکه اکثر اطرافیان ما با رای دادن به آقای روحانی، امید به پیروزی ایشون و انشاالله بهبود وضعیت کشور رو داشتن، شما کوچولوی نازم بی خبر از همه هیاهوی دنیای ما آدم بزرگا، تو دنیای شاد و پاک خودت در 7 ماه و 16 روزگی اولین نشونه های دندون موشیت پدیدار شد! مبارکه مبارکه اینم عکس شما بغل دایی جون چند دقیقه قبل از کشف مرواریدت    مامان سارا به مناسبت دندون دار شدن پسر گلش بعد از مدت ها کیک درست کرد و مادربزرگ خوبم هم برامون یه آش خوشمزه پختن و عزیز دل از مامان شیلا هم یه کادوی خوشگل گرفت... و اولین م...
12 تير 1392

سفر به دیار پدری

   بالاخره طلسم شکسته شد!!!    دو سه روز تعطیلی نیمه ی خرداد رو غنیمت شمردیم و بعد از مدت ها رفتیم اصفهان. آخرین باری که رفته بودیم چند روزه مرخصی جناب همسر بین آموزشی سربازی و شروع امریه بود.    صبح زود حرکت کردیم که عزیز مامان یکمی از راه رو خواب باشه و زیاد اذیت نشه. اول رفتیم زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها که به لطف خدا بسیار عالی بود...   مسافرت به شما پسر خوبم حسابی خوش گذشت.    اصفهان هوای گرمی داشت ولی خب عصرا و کنار زاینده رود نسبتا خوب بود.    یه شب رفتیم میدون امام، یه شب هم هتل شاه عباس که خیلی با صفاس، ولی اونجا شما یکم بی حوصله بودی و خیلی سخت خ...
9 تير 1392
1